سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مصطفی

من دلم سخت گرفته ازاین....

    نظر

زردها بی خود قرمز نشده اند

قرمزی رنگ نینداخته است

بی خودی بر دیوار .

صبح پیدا شده از آنطرف ِ کوه ِ " ازاکو " ، اما

" وازنا " پیدا نیست .

گرته روشنی مُرده برفی ، همه کارش آشوب

بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار .

" وازنا " پیدا نیست

 

من دلم سخت گرفته است از این

میهمانخانه مهمانکُش ِ روزش تاریک ،

که به جان هم نشناخته  انداخته است :

چند تن ناهموار

چند تن خواب آلود

چند تن ناهُشیار.